دخترک و دست پدرش
 
ع.ش.ق سه کلمه تا عشق
 
 
یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, :: 9:25 ::  نويسنده : ice_kiss

دختر کوچولو و پدرش از رو پلي ميگذشتن.

پدره يه جورايي مي ترسيد، واسه همين به دخترش گفت :

«عزيزم، لطفا دست منو بگير تا نيوفتي تو رودخونه.»

 

 

دختر کوچيک گفت :

نه بابا، تو دستِ منو بگير.. پدر که گيج شده بود با تعجب پرسيد:

چه فرقی میکنه ؟؟؟ !!!

دخترک جواب داد: اگه من دستت را بگيرم و اتفاقي واسه م بيوفته،

امکانش هست که من دستت را ول کنم.

اما اگه تو دست منو بگيري،

من، با اطمينان، ميدونم هر اتفاقي هم که بيفته،

هيچ وقت دست منو ول نمي کني.»



 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


دوست گلم به وبلاگ خودت خوش اومدی
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق و آدرس 3-kalametaeshgh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 701
بازدید دیروز : 261
بازدید هفته : 1532
بازدید ماه : 6168
بازدید کل : 10650
تعداد مطالب : 1812
تعداد نظرات : 208
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->