ع.ش.ق سه کلمه تا عشق |
|||||||||||||||||||||||||
یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, :: 10:6 :: نويسنده : ice_kiss
حق مي گويم به شما؛ همچنانکه فراهم نمي آيد براي انسان اينکه نظرنمايد به چشم خود آسمان وزمين را باهم درزمان واحد، پس همچنان محال است اورا اينکه دوست بدارد خداي را وجهان را. هرگز هيچ مردي نمي تواند که خدمت نمايد دوآقا را که يکي ازآنها دشمن باشد آن ديگر را؛ زيرا هرگاه دوست داشت ترا يکي ازآنها، دشمن خواهد داشت تو را آن ديگر. پس همچنين مي گويم به شما حق را. بدرستي که شما نمي توانيد اينکه خدمت کنيد خداي را وجهان را. زيرا جهان نهاده شده است درنفاق وطمع وخباثت. به همين جهت نخواهيد يافت راحتي درعالم؛ بلکه درعوض خواهيد يافت مشقت وزيان. حال که چنين است، پس عبادت نمائيد خداي را وحقير بشماريد جهان را. زيرا از من راحت خواهيد يافت براي روان هاي خود. گوش دهيد کلام مرا؛ زيرا من سخن مي گويم باشما براستي. خوشا به حال آنان که نوحه مي نمايند براين زندگاني؛ زيرا ايشان تسلي خواهند يافت. خوشا به حال بينواياني که روي مي گردانند به حق از لذت هاي جهان؛ زيرا ايشان زوداست که متنعم شوند به لذايذ ملکوت خداي... شما مسافرانيد مانند سياحان. آيا سياح مي گيرد ازبراي خود، درراه قصرها ومزرعه ها وغيرآنها ازاموال دنيا را؟ پس نه چنان است. نه چنان است؛ ليکن سياح برمي دارد چيزهاي سبک ِ بافايده ومنفعت را درراه. پس اين بايد مثل باشد براي شما. نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|