ع.ش.ق سه کلمه تا عشق |
|||||||||||||||||||||||||
چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : ice_kiss
ببار بارانم خیس کن تمام وجودم را خیس کن خاطراتم را... ببار بر قلبم بارانِ من ببار بر خوابم بر رویاهای شبانه ام ببار بر روحم بارانم ببار بر دستان خالی ام بر دعاهای بارانی ام بارانم... ببار به حرمت چشمانش... ببار به حرمت دل پاکش.. ببار تا دوباره میانبری زنم به زلالِ پاکِ دریایش.. ببار و خورشیدمان را نور چشمانش کن... دلم دائــم قـــــرین آن دل تــوست پرسيد به خاطره کی زنده هستی؟ با اينکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو"، بهش گفتم : "بخاطر هيچکس" پرسيد : پس به خاطره چی زنده هستی؟ با اينکه دلم داد ميزد "به خاطر دله تو"، با يه بغز غمگين بهش گفتم "بخاطر هيچّی" ازش پرسيدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟ در حالي که اشک تو چشمش جمع شده بود گفت : بخاطر کسی که بخاطر هيچ زندست چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, :: 7:46 :: نويسنده : ice_kiss
گنجشک کنج آشیانه اش نشسته بود. خدا گفت: چیزی بگو ! گنجشک گفت: خسته ام. خدا گفت: از چه ؟ گنجشک گفت: تنهایی، بی همدمی. کسی تا به خاطرش بپری، بخوانی، او را داشته باشی. خدا گفت: مگر مرا نداری ؟ گنجشک گفت: گاهی چنان دور می شوی که بال های کوچکم به تو نمی رسند . خدا گفت: آیا هرگز به ملکوتم نیامدی ؟
خدا گفت: آیا همیشه در قلبت نبوده ام ؟! چنان از غیر پُرش کردی که جایی برایم نمانده. چنان کوچک که دیگر توان پذیرشم را نداری . هرگز تنهایت گذاشتم ؟ گنجشک سر به زیر انداخت . دانه های اشک ، چشم های کوچکش را پر کرده بود . خدا گفت : اما در ملکوت من همیشه جایی برای تو هست ، بیا ! گنجشک سر بلند کرد . دشت های آن سو تا بی نهایت سبز بود . گنجشک به سمت بی نهایت پر گشود الو ... الو... سلام چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, :: 7:44 :: نويسنده : ice_kiss
وقتی به خوبیها و مهربانی های تو می نگرم بدیها و اشتباهات خود را مشاهده می کنم و آنوقت که رحمت و بخشش بی منتهایت مرا نشانه میرود بار شرمندگی گناهانم بیشتر از پیش بر دوشم سنگینی میکند خدایا هر چه می دهی رحمت است و هر چه نمی دهی مصلحت اگر مصلحت این است که هیچ چیز نداشته باشم راضیم به رضایت ولی نظرت را از من مگیر یاریم کن آن کنم که تو راضی باشی و آن طور شوم که تو می خواهی چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, :: 7:42 :: نويسنده : ice_kiss
یکی را دوست میدارم یکی را دوست میدارم ولی او باور ندارد! یکی را دوست میدارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد زندگی را با گرمای عشق اومیگذرانم! کسی را دوست میدارم که میدانم هیچگاه به او نخواهم رسید و هیچگاه نمیتوانم دستانش را بفشارم! یکی را دوست میدارم ، بیشتر از هر کسی ،همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد! یکی را دوست میدارم ، که میدانم او دیگربرایم یکی نیست ، او برایم یک دنیاست! یکی را برای همیشه دوست میدارم ، کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا ! کسی که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم! یکی را تا ابد دوست میدارم ، کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید و ندانست که او دراین دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است ! یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست میدارم ،کسی که نگاه عاشقانه مرا ندید و لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود ! آری یکی را از ته دل صادقانه دوست میدارم ،کسی که لحظه ای به پشت سرش نگاه نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم ! کسی را دوست میدارم که برای من بهترین است ،از بی وفایی هایش که بگذرم برای من عزیزترین است ! یکی را دوست میدارم ولی او هرگز این دوست داشتن را باور نکرد! نمیداند که چقدر دوستش دارم ، نمی فهمد که او تمام زندگی ام است ! یکی را با همین قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بی بهانه دوست میدارم! کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا دارد! یکی را بیشتر از همه کس دوست میدارم ، کسی که حتی مرا کمتر از هر کسی نیز دوست نمیدارد! یکی را دوست میدارم ... با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما ..... من دیوانه تنها او را دوست میدارم ! چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, :: 7:41 :: نويسنده : ice_kiss
اون رفت خیلی راحت تر از اونی که فکرشو می کردم
یادم می یاد یه روز بهم گفت بدون من می میره اما حالا... کو؟ کجاست؟ کو اونی که می گفت بدون من می میره؟ می دونی چیه؟ دلم واسه خودم خیلی می سوزه وقتی یادم می یاد چه جوری حاضر بودم زندگیموبهش بدم. حتی قطره های اشکمو ندید همون اشکایی که هر موقع از چشمام جاری می شد می گفت:وقتی گریه می کنی و این اشکا روگونه هات می لغزه انگار آسمون رو سرم خراب می شه اما چه آسون از کنار قطره قطره ی اشکام گذشت و هیچ اعتنایی نکرد. منم همه ی اشکامو تو یه تنگ بلور جمع کردم یه گل شقایقم پر پر کردم و ریختم روش آخه می گن اینجوری مسافرت خیلی زودتر بر می گرده . شاید این جوری باشه گرچه تا حالا این اتفاق نیفتاده. ولی حیفه اشکام آخه خودم اونو تو اشکام دیدم و می دونم اگه از چشمام بیفته دیگه نمی بینمش. پس اشکامو پیش خودم نگه می دارم تا اگه شاید یه روزی برگشت اون تنگ بلورو نشونش بدم و بگم: بی انصاف ببین دونه به دونه ی این اشکا رو واسه تو ریختم واسه تویی که به قول خودت تحمل دیدن حتی یه قطرشو نداشتی چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, :: 7:40 :: نويسنده : ice_kiss
متولدین فروردین
که به جهان بیاموزید که عشق "معصومیت" است و از جهان بیاموزید که عشق "اعتماد" است. متولدین اردیبهشت
که به جهان بیاموزید که عشق "صبر و تحمل" است و از جهان بیاموزید که عشق "بخشش و گذشت" است. متولدین خرداد
که به جهان بیاموزید که عشق "آگاهی" است و از جهان بیاموزید که عشق "احساس" است. متولدین تیر
که به جهان بیاموزید که عشق "فداکاری" است و از جهان بیاموزید که عشق "آزادی" است. متولدین مرداد
که به جهان بیاموزید که عشق "شور و نشاط" است و از جهان بیاموزید که عشق "فروتنی" است. متولدین شهریور که به جهان بیاموزید که عشق "نیاز" است و از جهان بیاموزید که عشق "کمال" است. متولدین مهر
که به جهان بیاموزید که عشق "زیبایی" است و از جهان بیاموزید که عشق "هماهنگی" است. متولدین آبان
که به جهان بیاموزید که عشق "هیجان" است و از جهان بیاموزید که عشق "تسلیم شدن" است. متولدین آذر
که به جهان بیاموزید که عشق "صمیمیت" است و از جهان بیاموزید که عشق "وفاداری" است. متولدین دی
که به جهان بیاموزید که عشق "عقلانی" است و از جهان بیاموزید که عشق "از خود گذشتگی" است. متولدین بهمن
که به جهان بیاموزید که عشق "اغماض" است و از جهان بیاموزید که عشق "یگانگی" است. متولدین اسفند
که به جهان بیاموزید که عشق "رحم و شفقت" است و از جهان بیاموزید که عشق "همه چیز" است. چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, :: 7:39 :: نويسنده : ice_kiss
می خوام به سردی شب هام بخندم . . . آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|