ع.ش.ق سه کلمه تا عشق |
|||||||||||||||||||||||||
كاش مي شد بارديگر سرنوشت از سر نوشت كاش مي شد هر چه هست بر دفتر خوبي نوشت كاش مي شد از قلمهايي كه بر عالم رواست با محبت, با وفا, با مهربانيها نوشت كاش مي شد اشتباه هرگز نبودش در جهان داستان زندگاني بي غلط حتي نوشت كاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود كاين همه اي كاشها بر دفتر دلها نوشت اي كاش كودك بودم ،تا بزرگ ترين شيطنت زندگيم نقاشي روي ديوار بود. اي كاش كودك بودم ، تا از ته دل مي خنديدم، نه اينكه مجبور باشم همواره تبسمي تلخ بر لب داشته باشم. اي كاش كودك بودم ، تا در اوج ناراحتي و درد با يك بوسه تو، همه چيز را فراموش مي كردم به سلامتیِ درخت! نه به خاطرِ میوهش، به خاطرِ سایهش. به سلامتیِ دیوار! نه به خاطرِ بلندیش، واسه اینکه هیچوقت پشتِ آدم رو خالی نمیکنه. به سلامتیِ دریا! نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یکرنگیش. به سلامتیِ سایه! که هیچوقت آدم رو تنها نمیذاره. به سلامتیِ همه اوناییکه دوسشون داریم و نمیدونن خداوندا...خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستممبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها رامبادا گم کنم اهداف زیبا رامبادا جا بمانم از قطار موهبتهایتمرا تنها تو نگذاریکه من تنهاترین تنهام؛ انسانمخدا گوید :تو ای زیباتر از خورشید زیبایمتو ای والاترین مهمان دنیایمتو ای انســــان !بدان همواره آغوش من باز است... خيابان نيست كه از همان جايي آمدي بروي ...
بفهم! ... اين لامصب اسمش احساس است. خدایا من همان هستم که وقت و بی وقت مزاحمت میشم همونی که وقتی دلش میگیره و بغضش میترکه میاد سراغت من همونی هستم که همیشه دعاهای عجیب و غریب میکنه و چشماشو و میبنده و میگه : من این حرفا سرم نمیشه باید دعاهامو مستجاب کنی همونی که بعضی وقتا لج میکنه و گاهی خوودشو برات لوس میکنه همونی که گاهی وقتا پشت سر مردم حرف میزنه گاهی بدجنس میشه و البته گاهی هم خودخواه گاهی هم ...... یادت میاد من کی هستم یادت اومد خدایا؟ فقط تویی که میتونی بگیری دستمو ... خط زدن برمن
پایان من نیست آغاز بی لیاقتی توست! در شهری که خورشید را به قیمت شمعی نمی خرند پروانه شدن یعنی تباهی !
(دکتر شریعتی)
زندگی با همه تلخیاش یه درس خوب بهم داد
اونم اینه که رفیق اونی نیست که باهاش خوشی رفیق اونیه که بی اون داغونـــــــــــــــــــــی کاش همیشه در کودکی می ماندیم آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|