ع.ش.ق سه کلمه تا عشق
 
 
پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 9:37 ::  نويسنده : ice_kiss

ساعت 9 تو خیابون من تنها

یه عالم فکر نم بارون چندتا رویا

آدما تصویر کوتاه تو خیابون

یخ زده خاطره ها تو نگاشون

تو پیاده رو انگار تورو میبینم

چقد شکل توه بذار ببینم

رد شدی یا که هنوز همونجا هستی؟؟؟

منو میبینیو باز چشماتو بستی؟؟؟

زیر پامون خش خش برگای زرد

مثل دوستیمون هوا خیلی سرد

اما چه خوب بود

یه کافیشاپ قهوه و تلخی حرفات

چشماتو بغض  منو سردی دستات

اما چه خوب بود

اما چه خوب بود...

دلم یجوری شد همون نگاه بود

خاطرات مادوتا همینجاها بود

انگاری چند سال پیش همین روزا بود

فکر کنم اون آخرین خاطره ها بود

خیلی دیره وقت فکر کردن ندارم

نمیدونم چرا باز یادم میارم؟؟؟

دوست دارم فکر نکنم اما نمیشه

اون نگات دیگه ازم جدا نمیشه

زیر پامون خش خش برگای زرد

مثل دوستیمون هوا خیلی سرد

اما چه خوب بود

یه کافیشاپ قهوه و تلخی حرفات

چشماتو بغض  منو سردی دستات

اما چه خوب بود

اما چه خوب بود...اما چه خوب بود

.

.

 

 

 



چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 19:47 ::  نويسنده : ice_kiss

دلم گرفته آسمون نمیتونم گریه کنم 

 

  شکنجه میشم از خودم نمیتونم شکوه کنم 

 

 انگاری کوه غصه ها رو سینه من امده 

آخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده

 

  دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم 

 

 تو روزگار بی کسی یه عمر که دربدرم

 

  حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم 

 

 من واسه آتیش زدن یه کوله بار شب بسم 

 

دلم گرفته آسمون یکم منو حوصله کن

 

  نگو که از این روزگار یه خورده کمتر گله کن 

 

 منو به بازی میگیره عقربه های ساعتم 

 

  برگه تقویم میکنه لحظه به لحظه لعنتم 

 

 آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن 

 نچرخ تا آروم بگیره یه آدم شکسته تن



چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 19:44 ::  نويسنده : ice_kiss

با تو شعرام همگی رنگ بهاره

با تو هیچ چیزی دلم کم نمیاره

وقتی نیستی همه چی تیره و تاره

کاش ببخشی تو خطا هامو دوباره

ای خدای مهربون دلم گرفته

از این ابر نیمه جون دلم گرفته

از زمین و آسمون دلم گرفته

آخه اشکامو ببین دلم گرفته

تو خطاهامو نبین دلم گرفته

تو ببخش فقط همین دلم گرفته

توی لحظه های من شیرین ترینی

واسه عشق و عاشقی تو بهترینی

کاش همیشه محرم دلم تو باشی

تو بزرگی اولین و آخرینــــــــــی...



چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 19:37 ::  نويسنده : ice_kiss

از بازدید کننده های عزیز متشکرم که به وب من سر زدن...این وبلاگو برای دل خودم نوشتم ...من نه از کسی خواستم نظر بده نه کاری برام بکنه...پس لطفا توهین نکنید...بده یه آدم دلش بگیره و نره دنبال خلاف؟؟؟کار بدی میکنم؟؟؟اینقدر از زمونه دلم پره که دیگه جایی برای جروبحث نیست...پس لطفا نه باعث آزار من بشید نه کس دیگه ای...دوستون دارم



چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 19:35 ::  نويسنده : ice_kiss

 

دلم گرفت از آسمون                  هم از زمین هم از زمون

تو زندگیم چقد غمه                    دلم گرفته از همه

ای روزگار لعنتی                        تلخه بهت هر چی بگم

امشب از اون شباست                که من دوباره دیوونه بشم

امشب از اون شباست                که من دلم می خواد داد بزنم

از این همه در به دری                  به لب رسیده جون م

  * به داد من نمی رسه خدای آسمون من*



چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 19:32 ::  نويسنده : ice_kiss

 

همچون روز روشن بر من هویداست

 

که در مسیر زندگی ات روانه خواهی شد

 

و شاید هیچگاه من در خاطرت نمانم

 

و من بی شک هر جا باشم

 

نشانی از تو دارم

 

که با تو بودن را برایم زنده می کند

 

تو می روی و من با لبخند بدرقه ات می کنم

 

من می مانم و کوله باری از احساس تنهایی

 

می مانم

 

باز هم مثل همیشه

 

اما می دانم

 

در تنهایی هم

با من هستی



چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 19:30 ::  نويسنده : ice_kiss

آن که می گوید دوستت می دارم

خنیاگر غمگینی است

که آوازش را ازدست داده است.

ای کاش عشق را زبان سخن بود.

 هزار کاکلی شاددر چشمان توست

هزار قناری خاموش در گلوی من.

ای کاش عشق را زبان سخن بود.

آن که می گوید دوستت می دارم

دل اندوهگین شبی است

که مهتابش را می جوید.

ای کاش عشق را زبان سخن بود

 هزار آفتاب خندان در خرام توست

هزار ستاره ی گریان

در تمنای من.

 عشق را...

ای کاش زبان سخن بود.



چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 19:22 ::  نويسنده : ice_kiss

قدیم به تو که : یادت در ذهنم و عشقت در قلبم و عطر مهربانیت در تمام وجودم است عزیزم محبت را در پاکی نگاهت و صداقت را در وجود مهربانت معنی کردم وبدان که زیباترین لحظه هایم در کنار تو بودن است




چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 19:19 ::  نويسنده : ice_kiss

من به تو خندیدم

چون که می دانستم

تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی

پدرم از پی تو تند دوید

و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه

پدر پیر من است

من به تو خندیدم

تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت: برو

چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را

و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت



دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, :: 16:1 ::  نويسنده : ice_kiss

اگر از پايان گرفتن غم هايت نا اميد شده اي ، به خاطر بياور زيباترين صبحي كه تا به حال تجربه كرده اي مديون صبرت در برابر سياهترين شبي هستي كه هيچ دليلي براي تمام شدن نمي ديد



درباره وبلاگ


دوست گلم به وبلاگ خودت خوش اومدی
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق و آدرس 3-kalametaeshgh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1173
بازدید دیروز : 511
بازدید هفته : 1173
بازدید ماه : 9264
بازدید کل : 31196
تعداد مطالب : 1812
تعداد نظرات : 208
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->