بعضی آدمـــا ؛ مثـل دیـــوارای تـازه رنــگ شـده هستن .... نــباید بــهشون نـــزدیک بـشی ، چه بــرسه کـه بخــوای بهشــون تکــیه کـــنی ...

بیقرارت شده ام...
در همهمه این شهر ؛ در میان هیاهوی آدم ها
که شتابان به هر سو در حرکت هستند
صدای پر محبت تو در ذهنم تکرار می شود
صدایی که چون تکیه گاهی امن مرا در خود جای داده
و آهنگ زندگی را در خاطرم زمزمه می کند
و نبض زندگی
با نوازش خود قلب مرا در دست گرفته
تا طعم خوش نجابت تو را بر دلم نجوا کند
نجوایی از شقایق های همیشه عاشق
که به یاد داشته باشم توئی را که بذر یک دلی را در دلم کاشتی
بذری که این گونه مرا شیفته تو ساخت
که اینک این گونه بیقرارت شده ام...

از ساعت متنفرم ! این اختراع غریب بشر که مدام ، جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد

خدایا دلم تنگ است
دل تنگ کسی که بودنم را احساس نکرد
کسی که دلتنگ دیگریست
و دلش به نگاه دیگری لرزید
خدایا به حرمت صفای دلت ؛ کمی آرامم کن
کمی نوازشم کن ؛ تا مرهمی بر دل تنگم شود
خدایا دستان سردم را در دست بگیر
و باران چشمان بی پایانم را آرام کن
خدایا به من توانی برای فراموشی
و قدرتی برای ادامه تنهایی هایم عطا کن
خدایا دل او را تا ابد شاد
و رنگ زندگیش را پر از آرامش نگاه دار
خدایا...

تو آنجا... من اینجا... نیمکتهای دنیا را بد چیده اند...

بنویس ازسرخط...........بنویس که دلت دیگه به یاداون نیست/بنویس که بدونه.........وقتی نباشه قلبت ازغصه خون نیست/اون که گذاشت ورفت..........یه روزسرش به سنگ میخوره برمیگرده/دیگه صداش نکن............بذارخودش بیاددنبالت بگرده........

دل که تنگ باشد دیگر مرد و زن ندارد !
اشک می دود تا گوشه چشمانت
و سُر می خورد روی گونه ها ...
.
.
.
دل که تنگ باشد
تنهایی اتاقت را با خدا هم تقسیم نمی کنی ...

در خرابه های قلبت کارگری بیش نیستم !....... سیمان بفرست کار خوابیده !

خدا یکبار معجزه کرد و انسان را آفرید
ولی ما مجبوریم هر روز معجزه ای کنیم
تا انسان بمانیم.........!!

وقت سوار شدن ماشین

فکرم خیلی مشغولت بود

کل پولم را کرایه دادم

گفتم: دو نفر !

تنهایی هم عالمی دارد ...