گوش کن به نت هایی که پشت پنجره ات میخورند

با....را...باران باش

کسی به باران عادت نمیکند

هربار که 

بیاید

خیس

میشوی.....

کاش دوستیمون مثل دوستی دست و چشم بود

اخه وقتی دست زخمی شه چشم گریه می کنه

و وقتی چشم گریه می کنه دست اشکاشو پاک می کنه.

وقتی مشترک مورد نظرهست ولی در دسترس نیست ناچار میشی رو کنی به مشترکی که در دسترس هست ولی مورد نظر نیست .

مرا به بهایی فروخت
که اگر می گفت
خودم برایش
هزاران برابر می پرداختم

گفت دانایی که: گرگی خیره سر،

هست پنهان در نهاد هر بشر!...

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته می شود انسان پاک

وآن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند...

وآن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟

نیا باران

زمین جای قشنگی نیست

من از جنس زمینم

خوب میدانم

که گل در عقد زنبور است

اما در یک طرف سودای بلبل دریک طرف بال پرپروانه را هم دوست دارد

نیا باران در ناودان ها گیرخواهی کرد

دراینجا میدیدم که عشق را در کیسه های زرد کوچک نسیه میدادند

در اینجا فال حافظ را فال کودکان دربه در میدانند

نیا باران

شبها که طلوع می کند خورشید



به خستگی ها سپاس می گویم



بی شمارش دقیقه ها



در تردد رویا شناور می مانم



تا دیری دیگر



تا غروب خورشید در صبح



شب هاکه می گشاید راز



از پس پشت خاطره ها



چیزی نو زاده می شود هر دم



به آغازیدن ها سپاس می گویم



شب ها حس می کنم هستم



و در لا به لای وجودم



حس می کنم که هنوز هستی



در سکوتی نه چندان دلچسب



با نگاهی نه چندان بی درد



به خاطر بودنت سپاس می گویم!
 

آبمیوه صداتم ، چرخ کرده نگاتم ، قربون اون چشاتم ، 

کشته خندهاتم ، من مرده حیاتم ، تا عمر دارم فداتم ، 

بعد از مرگم خاک پاتم ، تا هستی خاطرخاتم

عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من

لاف عـشق و عـاشقی را وه چه آسان می زنیم
خــود خـزانـیـم و دم از شــوق ِ بـهاران می زنیم
بر زبان جاری همه مهر است و عهد است و وفا
لـیـک جـمـلـه در عمل خنجر بـه یـاران می زنیم…