تا مهر بر کران افق رنگ میزند/غم در درون سینه من چنگ میزند
با این همه شکستگی و این همه ملال /او ساغر مرا ز چه بر سنگ میزند
اه این نواز کیست که بر دل نشستنی است/این ساز .سازکیست چه دلتنگ میزند
در لاله های گوشم و ژرفای خاطرم/دستی است دست عشق و خوش اهنگ میزند

آتش گرفتن ای غم و افروختم بس است

یک دم رها نمی کنی ام سوختم بس است

سنگین شدم ز درد و چو سنگی به در خویش

خون را چو لعل در جگر اندوختم بس است . . .

رفتن چه سخته بی بال پرواز/در اوج احساس بی شور اغاز
همه موج دریا شنیدن صدامو/شب تا سحر شاهدن گریه هامو
به دریا نگفتم که قلبم شکسته/دلم ابریه غم به چشام نشسته
چرا کوچ کردید چرا بی محبت/و من را سپردند به اغوش غربت.

روزها

شب ها

سال ها

سپری میشوند

اما "تو" همان

خوب دیروزی...

"دل به دلم" که ندادی . . .

"پا به پایم" که نیامدی . . .

"دست در دستم" که نگذاشتی . . .

"سر به سرم" هم نگذار، که قولش را به بیابان دادم . . . !!!

خـوب مے دانــَـم که مــَـنـــــ

آخـَـرین زَنِ زِنـدِگـے تـُــو اَمـــ

اَما شـِـیطانے که هـَـر روز

با ما قـَـهوِه مے نـوشـَـد

هـَـمواره مَرا تـَـشویق مے کـُـنـَـد

تا اَز تــو بـِـپــُـرسَمـــ

دیگرے چه کسے استـــــ ؟

از تمام دنیا یک صبح سرد یک چای داغ و یک صبح بخیر تو
برایم کافی ست

از تمام دنیا یک صبح سرد یک چای داغ و یک صبح بخیر تو
برایم کافی ست

توبه ام قبول!
ترک کرده ام تو را!
حالا دیگر مطهر شده ام
برای رودر روی خدا ایستادن!

میروے...

مــن هم برای اینــکه راحت تـــر بروے...

میگویــم: "برو؛خیــالی نیست"

...امــــا...

کیست که ندانــــد...

بی تــــــو...

تنــہــا چیــزے که هست...

"خیـــال توست".....