دست من کوتاه از دیدار توست 
قلب من اما همیشه یاد توست 
بهترینم هرکجا هستی بدان 
هر کجا باشم دلم در یاد توست...

کاش قلبم درد تنهایی نداشت!

چهره ام هرگز پریشا نی نداشت!

کاش برگ های آخر تقویم عشق،

حرفی از یک روز بارانی نداشت!

کاش می شد راه سخت عشق را،

بی خطر پیمود و قربانی نداشت!

آدم هــ ـ ـ ـ ـ ـا !! چــــــه زود عاشق می شوند..!
و چه زود پرت می کنند سيـــــــب نیم خورده را ... 
به هوای سیبی ديـــــــــــگر...
به هوای حوايــــــی دیگر...

نوشته هایم

گریبان گیرت می شوند روزی ........
.
.
.

آنقدر که بینشان " آه " کشیدم ........

پنجره ها...
كلافه اند از سنگيني نگاه منتظرم...
اگر نمي ايي انقدر پنجره ها زجر ندهم...
چشم هايم را به جهنم باز كنم

بارها و بارها به چهارراهی رسیده ام!

راه چه گونه ادامه میابد؟
چه کسی مسیر را بلد است؟

هر کس قطب نمای زنده گی اش را

در قلب خود حمل می کند!

تعجب نکن اگر

بعد از بسیاری از چهارراه ها

مجبور باشی تنها ادامه دهی
راه را نشناسی!

به قطب نمایت اعتماد کن!

فقط اوست که تورا

به هدفت می رساند!

نیازهای بلند ما را همواره بی تاب می دارند و آنچه هست پست است
عشق های مقدس در جان ما شعله می کشند و آنچه هست آلوده است
زیبایی ها ما را مدام در حسرت خویش می گدازند و آنچه هست زشت است
آنچه هست خوب نیست
پاک نیست
منزه نیست
جاوید نیست
صمیمت ندارد
عظمت ندارد.
هر چه هست برای مصلحتی است
هر که هست به خاطر منفعتی است
هیچ چیز به "خودش" نمی ارزد
هیچ کس به "خودش" چیزی نیست
همه چیز را و همه کس را برای سودی و فایده ای گذاشته اند.

دخترک نگاهم میکند

نمیفهمم

محو چی شده است

فقط وقتی چشمانش

خیس اشک است نگاهش را میبینم

چشمان متفاوتش را

چشمان خیس متفاوتش را

حالا دلم میسوزد برای او

ولی او نمیداند

دلم میسوزد برای دختری که

نمیخواست موهایش کوتاه بشود

دختری که آب گرم را دوست نداشت

او که شاید تنها آرزویش جوانی کردن بود

نگرانم از روزی که 

پنجه ی نفرینم گردنت را خرد می کند 

و خدا در گلویت خفه می شود 

آهسته ، مثل هوا ..!

میدونے قشنگترین احساس چه وقتیه.؟ 
وقتے برمیگردے 
یواشكے به عشقت نگاه كنے 
مے بینے كه اونمـ داشته بهت نگاه میكرده ..