ع.ش.ق سه کلمه تا عشق
 
 
جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, :: 22:30 ::  نويسنده : ice_kiss

با همين چشم ، همين دل 
دلم ديد و چشمم مي گويد 
آن قدر كه زيبايي رنگارنگ است ،‌هيچ چيز نيست 
زيرا همه چيز زيباست ،‌زياست ،‌زيباست
و هيچ چيز همه چيز نيست 
و با همين دل ، همين چشم 
چشمم ديد ، دلم مي گويد 
آن قد كه زشتي گوناگون است ،‌هيچ چيز نيست 
زيرا همه چيز زشت است ،‌ زشت است ،‌ زشت است 
و هيچ چيز همه چيز نيست 
زيبا و زشت ، همه چيز و هيچ چيز 
وهيچ ، هيچ ، هيچ ، اما 
با همين چشم ها و دلم 
هميشه من يك آرزو دارم 
كه آن شايد از همه آرزوهايم كوچكتر است 
از همه كوچكتر
و با همين دلو چشمم 
هميشه من يك آرزو دارم 
كه آن شايد از همه آرزوهايم بزرگتر است 
از همه بزرگتر 
شايد همه آرزوها بزرگند ، شايد همه كوچك 
و من هميشه يك آرزو دارم 
با همين دل 
و چشمهايم 
هميشه



جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, :: 22:29 ::  نويسنده : ice_kiss

از تهي سرشار 
جويبار لحظه ها جاري ست 
چون سبوي تشنه كاندر خواب بيند آب ، واندر آب بيند سنگ 
دوستان و دشمنان را مي شناسم من 
زندگي را دوست مي دارم 
مرگ را دشمن 
واي، اما با كه بايد گفت اين ؟ من دوستي دارم 
كه به دشمن خواهم از او التجا بردن 
جويبار لحظه ها جاري



جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, :: 22:29 ::  نويسنده : ice_kiss

چون پرده ي حرير بلندي
خوابيده مخمل شب ، تاريك مثل شب 
آيينه ي سياهش چون آينه عميق 
سقف رفيع گنبد بشكوهش
لبريز از خموشي ،‌ وز خويش لب به لب 
امشب بياد مخمل زلف نجيب تو 
شب را چو گربه اي كه بخوابد به دامنم 

من ناز مي كنم
چون مشتري درخشان ،‌ چون زهره آشنا
امشب دگر به نام صدا مي زنم تو را 
نام ترا به هر كه رسد مي دهم نشان 

آنجا نگاه كن 
نام تو را به شادي آواز مي كنم 
امشب به سوي قدس اهورائي
پرواز مي كنم



جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, :: 22:27 ::  نويسنده : ice_kiss

خشمگين و مست و ديوانه ست 
خاك را چون خيمه اي تاريك و لرزان بر مي افرازد 
باز ويران مي كند زود آنچه مي سازد 
همچو جادويي توانا ، هر چه خواهد مي تواند باد 
پيل ناپيداي وحشي باز آزاد است 
مست و ديوانه 
بر زمين و بر زمان تازد 
كوبد و آشوبد و بر خاك اندازد 
چه تناورهاي باراو مند 
و چه بي برگان عاطل را 
كه تكاني داد و از بن كند 
خانه ازبهر كدامين عيد فرخ مي تكاند باد ؟
ليكن آنجا ، واي 
با كه بايد گفت ؟
بر درختي جاودان از معبر بذل بهاران دور 
وز مسير جويباران دور 
آِياني بود ،‌مسكين در حصار عزلتش محصور 
آشيان بود آن ، كه در هم ريخت ،‌ ويران كرد ،‌ با خود برد 
آيا هيچ داند باد ؟



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 15:48 ::  نويسنده : ice_kiss

غمگین ترین جای خاطره اونجاییه که :


کم کم احساس مے کنے

چهرش داره از یادت مے ره ...!

اونوقت با یه مرده فرقی نداری



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 15:13 ::  نويسنده : ice_kiss

دلتنگ که باشی

آدمِ دیگه ای می‌شی!
خشن‌تر ، عصبی‌تر ، کلافه‌تر ، بدبین تر و تلخ‌تر ...
و جالب‌تر اینکه با آدمای اطرافت هم کاری نداری!
همش رو نگه میداری و دقـــــیقا سرِ کسی
... ... ... خالی میکنی که:

دلتــــنگشی ..!



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 15:13 ::  نويسنده : ice_kiss

دلم می گیرد از هر چه هست
دلتنگ می شوم به هر چه نیست
چه خوب می شد
نبود هر چه که هست
بود هر چه که نیست
دلتنگی هایم را جایی، جا گذاشته ام
کجا؟ نمی دانم
فقط دلم دل دل می کند
خسته ست و افسرده
این روزها .... بی خیال
فقط سرم درد می کند ... نشانه چیست ؟ مرگ
دوباره چسب خورده ترین قسمت سینه ام می شکند
جایی که تمام ساعت های سکوت سعی به جمع کردن آن داشته ام
تب می کند نگاه ... می سوزد این دلم
قلبم چه بی کس است
دنیا



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 15:12 ::  نويسنده : ice_kiss

چـقـدر ایـن حـصـارِ لـعـنـتـیِ سـكـوت ! بـلـنـد اسـت مـیـانِ مـن و تـو . . .

چـیـزی بـگـو! تـا بـُگـشـایـد گـلـویـمـ بـه هـِق هـِق . . /.



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 15:10 ::  نويسنده : ice_kiss

دلم برای کسی تنگ است

که چشمهای قشنگش را

به عمق آبی دریا می دوخت

و شعرهای قشنگی

چون پرواز پرنده ها می خواند



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 15:9 ::  نويسنده : ice_kiss

نمی دانم شبی که اشک ها در گونه هایم میشود سیلاب خونابه 

شب و روزی که از شادی بودن در کنار تو 

می پرم از خواب بی پروا 

و خود را پشت پولادین ترین زنجیرجاویدان بی مهریت می بنیم 

تو آیا لحظه ای، در گوشه ای،کنج اتاقی ،ذره ای در فکر من هستی؟ 

من آیا گوشه ای پستوی قلبت لانه ای دارم؟ 

مرا در انتهای باور مستانه ات 

در امتداد فرصت و تردید 

اگر یابی ،کمی اندیشه کن 

شاید به زیر ضربه های سمّ بی مهری مرا دیدی 

که می پوسم و می خشکم و می سوزم و ویران می شود این دل 

تو آیا با دلی لبریز از احساس و آرامش 

کمی یا ذره ای ،کنج اتاقی،گوشه ای در فکر من هستی؟ 

من اما با تمام دردهایم می شوم تنها 

تواما با نگارت چون شدی تنها 

در پیچ و خم شبهای بارانی 

به هنگام مرور خاطرات سرد و متروکه ت 

بگو با من به راستی ذره ای در فکر من هستی؟



درباره وبلاگ


دوست گلم به وبلاگ خودت خوش اومدی
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق و آدرس 3-kalametaeshgh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 1782
بازدید هفته : 2622
بازدید ماه : 7258
بازدید کل : 11740
تعداد مطالب : 1812
تعداد نظرات : 208
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->